ثنا تپلی ماثنا تپلی ما، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

ثنا کوچولو

شیرین شدی مثل قند

1394/8/28 18:28
نویسنده : مامانه ثنا
1,006 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به یکی یدونه چراغ خونه محبت  شیرین عسل مامانی

 

امروز بعد از کلی تنبلی اومدم تا از شیرین زبونیات بگم  نمیدونم از کجا شروع کنم .

مامانی برات بگم از روزایی که خونمون عوض کردیم وتو مجبور شدی از تنها دوستت که عادت کرده بودی هر روز بهش سر بزنی وباهاش بازی کنی وکلی دوستش داشتی بردیا جون جدا شی   وتو بعد از این که از خونه قبلیمون اومدیم بیرون کلی اذیت شدی و تا جند هفته همش بهونه می گرفتی وکلی گریه میکردی  

وجدا از این حرفا مامانی هم خیلی ناراحت بود چون از خونه ای که خاطرات سه سال زندگی وهمچنین به دنیا اومدن دخملکم که در خانه قبلیمون چشماتا باز کرده بودی برای مامان جدا شدن از این خاطرات خیلی سخت بود خونه که شاید دیگه هیچوقت نتونی ببینی و به هر حال از همسایه ها و همچنین بردیا کوچولو که تو بهش می گفتی بردیااا جووون خدا حافظی کردیم  واز این خونه اثباب کشی کردیم و وارد منزل جدید شدیم .وباید به دخمل گلم بگم که ما در هر دو خونه مستاجر بودیم

عروسکم جونم واست بگه تو حیاط خونه جدیدمون یه تاب بزرگ داریم که روزای اول زیاد باهاش بازی می کردی ولی بعد چند روز برات عادی شد.

از شیرین زبونیات که تازگیا زیاد شده :

خونه جدیدمون خیلی بزرگه وتو اولین روزا احساس غربت می کردی شبا وقتی برقا را خاموش می کنیم می گی :خاموش نه حاموش نه وما مجبوریم تا تو نخابیدی برقارا خاموش نکنیم

روزای اول همش تکرار می کردی :حونمون بزلگه حیلی بزلگه حونمون هشنده حیلی هشنده

عاشق خاله بازی هستی .وبه عروسکت که یک گربه اس و بهش می گی مموشی غذا میدی و میگی عدا بپزه بوووحولیم حالا بکابیم و بهش لالایی می گی  مموش لالایی هنا لالایی صدا لالایی وتازگیا که خودتهم دستشویی رفتن را تقریبن یاد گرفتی مموشی را هم به دستشویی میبری ومیگی مموش جیش بدو بدو یالا بدو بنیم بنیم دشویی

عزیزکم دخمل ناز مامان بدون من وبابایی عاشقتیم وتمام دنیای ما تو هستی ما تمام تلاش خود را برای تربیتت خواهیم کرد دوستت داریم عزیزکم

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثنا کوچولو می باشد